بچهها! دنياي ما گهواره است
گرچه دارد كوه و دريا و نسيم
دائم اين گهواره ميلرزد به خود
ما همه مهمان اين گهواره ايم
***
بچهها! دنياي ما يك دفتر است
ما همان گلواژه هاي دفتريم
باد ، آن را ميزند گاهي ورق
ما هم از اين سو به آن سو ميرويم
***
اين همه فرياد باد و مرگ برگ
لرزش كوه و چمنزار و درخت
گريه هاي گاه گاه آسمان
ناله هاي ابر و توفان هاي سخت
***
پيكر بيجان ماهي روي خاك
گريهي تنگ بلور و بغض آب
ديو پير ترس ، پشت پنجره
جيغ مادر ، عكس شهري توي قاب ...
***
خنده هاي غنچه در آغوش باغ
رقص باران ، بازي پروانه ها
خندهي خورشيد در فنجان صبح
بوي گل در كوچه ها ، در خانه ها
***
حرفهايي را كه گفتم ، قصه نيست!
تكههايي از كتاب زندگي است
" غصه " و " شادي " دو " راز" ساده است
روزگار هيچكس ، بي " راز " نيست
***
بچهها! دنياي ما چون قايقي ست
روز و شب بر دوش اقيانوس ها
ما سوار موج هاي خستهايم
بهترين همراه ما ، فانوس ها ...
***
اين كه مي لرزد زمين ، " خشم " و " عذاب "
يا كه نفرين خداي خوب نيست
بايد اسم ديگر آن را نوشت
حتما اسم ديگر آن " زندگي " ست...
* حميد هنرجو
خبرگزاري " مهر " : بررسي ادبيات در هر دوره ، مخاطب را متوجه تاثيرپذيري آن ازحوادث و اتفاقات مربوط به همان دوران مي سازد و از اين منظر ، ادبيات ايفا كننده نقشي تاريخي نيز هست ، برخي آثار گذشتگان كه با استفاده از ظرفيت هاي زباني و تصويري به بيان واقعيات اجتماعي و فرهنگي پرداخته اند ، گواه اين مدعاست ، شعري كه در پي مي آيد ، انسان معاصر را به تعمق در بخشي از زيبايي هاي هستي فرا مي خواند و به حادثه اي نظير " زلزله " نيز نگاهي واقعگرا دارد.
کد خبر 85799
نظر شما